سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، تو را به آنچه خدایت بدان فرمان داده راهنمایی می کند و زهد، راه ترا به سوی آن آسان می گرداند . [امام علی علیه السلام]

ندای نور : اطلاعات دینی ، قرآنی و حدیثی

 
 
مقدمه:

ستایش خدایی را که ما را از ظلمت و تاریکی به نور و روشنایی هدایت نمود و درود و صلوات بر محمّد (ص) و خاندان پاک و مطهرش که ما را به نورلایزال خداوند یکتا رهنمون نمودند.ازجمله مسائلی که ازدیرزمان دررابطه با قرآن کریم و حتی سایر کتب آسمانی مطرح بوده است موضوع نسخ می باشد . نسخ در قرآن ، یکی ازمسائل بحث بر انگیز به شمارمی رود ، ازآنجهت که باعث بوجود آمدن سوالات شبهه انگیزی دررابطه با این بحث می شود ، مانند اینکه چرا باید در قرآن آیات منسوخه وجود داشته باشد تا احیانا موجب گمراهی شود  و برخی آیه منسوخی را محکم بپندارند و بر آن استناد کنند،  و یا اساسا وجود آیه منسوخ در قرآن چه فایده ای می تواند داشته باشد.؟ و در طول این سالیان دراز که از بوجود آمدن بحث نسخ می گذرد کتب بسیار زیادی در این زمینه به رشته تحریر درآمده است که تحلیل و شناخت این کتب می تواند گامی مهم در شناخت هرچه بهترابعاد گسترده ی این بحث بشمار آید و بنده حقیر در این مقاله سعی در تحلیل و شناخت یکی از این کتب یعنی کتاب الناسخ والمنسوخ ابوجعفرنحاس نموده ام ولازم به ذکراست که این کتاب از کتب بسیار مهم دراین بحث وهمچنین ازجمله منابع اولیه و منبع بسیاری ازتالیفات بعدی دربحث ناسخ و منسوخ بوده است.                                                                          

الف) زندگینامه ابو جعفر نحاس :

ابوجعفراحمد بن محمد بن اسماعیل بن یونس مرادی (م 338) در مصر زاده شد.تاریخ تولدش مشخص نیست . مشهورترین استادش محمد بن ولید بوده واز اخفش ،نطویه واز زجاج ودیگران نیزعلم آموخته است. پس از آنکه تحصیلات خود را در بغداد به پایان رساند به مصر بازگشت ودر آن دیار از نسائی ودیگر محدثان حدیث اموخت وپس از آن به تدریس و تصنیف مشغول شد . گفته اند از او 50 اثر باقی مانده است . ابوبکر ادفوی ومحمد بن یحیی  بن عبد السلام ازدی از مشورترین شاگردان وی هستند .مشورترین آثار قرآنی او معانی القرآن واعراب القرآن است.وکتابی دیگر هم تحت عنوان الناسخ والمنسوخ دارد . در سجایای اخلاقی او نوشته اند که به رغم دانش بسار خود هرگز پرسیدن را عار نمیدانست و شیفته دانش بود ودر تدریس علوم تلاشهای بسیار کرد  ودر لغت ،تفسیر ،قرائت وادبیات ئدر ایجاد فرهنگ عربی و مصر نقش و جایگاه ویژه دارد . (1)

ب) بررسی تحلیلی کتاب

ایشان در ابتدا به ذکر مقدمه ای پرداخته ودر آن به بیان و معرفی کتاب خود یعنی" الناسخ والمنسوخ فی القرآن الکریم" پرداخته، وبعد به حمد و ثنای خداوند متعال و پیامبر (ص) پرداخته است.ودر ادامه بیان می کند که علماء از صحابه وتابعین در مورد ناسخ ومنسوخ سخن گفته اند و از آنان کسانی هستند که مخالف وجود ناسخ ومنسوخ در قرآن هستند .{ ص5}
ونیزکسانی از آنها گفته اند که نسخ در اخبار وامر ونهی می باشد ، که این قول ،قولی بس عظیم است که تأویل به کفر می شود .همچنین می گوید عده ای گفته اند  که نسخ به امام نیز واقع می شود ،که در جواب، این قول را رد نموده ومیگوید که نسخ تنها با وحی می باشد .  {ص6}
ونیز گروهی گفته اند که نسخ در اخبار واقع نمی شود مگر آنکه در آن حکمی باشد ، واگر در آن حکمی باشد جائز است که در آن نسخ واقع شود وهمچنین در امر ونهی .وهمچنین گروهی گفته اند که نسخ در امر ونهی ای می باشد که خاص باشد (امر و نهی خاصة) و در ادامه می گوید که قول ششمی است که بزرگان علماء گفته اند وآن اینست که نسخ درعبادیات می باشد پس بنابراین ،نسخ در امر ونهی می باشد و آنچه که در آن معنای امر ونهی وجود دارد . ودر ادامه می گوید که ما اصل نسخ ،در کلام عرب را ذکر می کنیم، تا بنا کنیم فروع را بر اصول . و به بیان اشتقاق آن وانواع آن می پردازیم،ونیز به بیان فرق بین نسخ وبدأ، الی آخر.

 ودر ادامه در طی ابوابی به توضیح موارد فوق الذکرمی پردازد :

که در اینجا بصورت خلاصه به بیان و توضیح هر یک از این ابواب می پردازیم :

باب 1) : ترغیب در یاد گرفتن علم ناسخ ومنسوخ

ایشان در این با ب روایت برخورد امام علی (ع) با شخصی که به علم ناسخ ومنسوخ آشنایی نداشت را درطی چند روایت همراه با ذکر سلسله سند های متفاوت آورده است تا بدین وسیله توانسته  باشد اهمیت شناخت علم ناسخ ومنسوخ را رسانده باشد .
معمولا در تمامی روایاتی که بدین مضمون بیان شده است، شخصی که برآن شخص قاضی یا قصه گوعبور کرد ودر جواب اوجمله ی معروف "هلکت واهلکت " را بیان نمود امام علی (ع) معرفی شده است منتها در اینجا ابو جعفر نحاس روایتی را آورده است که در این روایت به جای امام علی (ع) ابن عباس معرفی شده است .
همچنین ایشان در این باب روایتی را بیان نموده است که در طی این روایت "عمر بن خطاب " را به عنوان شخصی که منسوخ قرآن را شناخته وآشنایی دارد معرفی نموده است . با توجه به اینکه معمولا در تمامی روایات، داناترین مردم به علم ناسخ ومنسوخ را امام علی (ع) معرفی نموده اند  که این خود جای حرف دارد.  { ص8}

باب 2) : اختلاف علماء در آنچه که قرآن وسنت را نسخ می کند .

ایشان در این رابطه بیان می کنند که علماء در این مقوله 5 قول دارند.

کسانی می گویند که قرآن،قرآن وسنت را نسخ می کند که این قول کوفیین است .

عده ای می گویند که قرآن ،تنها قرآن را نسخ می کند واین قول شافعی وجماعتی با اوست .

وعده ای هم گفته اند که سنت ،قرآن وسنت را نسخ می کند .

وعده ای هم گفته اند که سنت ،فقط سنت را نسخ می کند .

وقول پنجم که آنرا محمد بن شجاع بیان نموده است گفته است که هیچ یک از اقوال محکمتر از دیگری نیست .

وعقیده ابوجعفر نحاس همان قول اول است که گفته شده قرآن،قرآن وسنت رانسخ می کند پس بنابراین او هم عین دیگرعلماء اهل تسنن اعتقاد به نسخ قرآن به سنت دارد .که این عقیده بنا به اعتقاد شیعه ،اشتباه می باشد .وایشان در توجیه این عقیده خود بیان می کنند که قرآن مجمل است واحتیاج به تفسیر دارد ومفسرآن پیامبر است ،و در این رابطه به ذکر آیات وروایاتی پرداخته است.

باب 3) : اصل نسخ واشتقاق آن

ایشان در این باب بیان میکنند که اشتقاق نسخ از 2 چیز است ؛ ازاله وانتقال.

واصل آن اینگونه است که چیزی تا مدتی حلال می باشد سپس نسخ می شود وحرام ویا بالعکس .

یا اینکه حرام می باشد وآنرا مباح قرا می دهد و بالعکس .

ودر امر ونهی وحظر واطلاق واباحه ومنع می باشد . { ص10}

باب 4) : اینکه نسخ بر چند نوع می باشد

ایشان در این باب همانند سایرین، نسخ را به 3 نوع تقسیم نموده ودر ادامه به ذکر توضیحاتی در رابطه با هر یک از آنها پرداخته وبرای هر یک مثالهایی را بیان نموده است .

از جمله اعتقادات اشتباه ایشان که در این باب بیان نموده ،اینست که دررابطه با" نسخ محتوا بدون حکم" به ذکر روایتی مربوط به وجود آیه رجم که آنرا عمر بن خطاب ادعا نموده است پرداخته و بیان نموده که اسناد این حدیث صحیح می باشد. {ص 10-11}
که بنا به عقیده شیعه این قول واعتقاد مردود است.

باب 5) : فرق بین نسخ وبداء

ایشان در این رابطه بیان می کنند که نسخ ،عبارت است از تحویل العباد من شئ ،به اینصورت که حلال می باشد و سپس حرام می شود ، یا حلال می باشدو بعد حرام می شود و یا مباح می باشد وسپس از آن منع می شود ، یا اینکه ممنوع می باشد وبعد مباح می شود .

وخداست که مدت وزمان آنرا می داند و اینکه نسخ در اخبار واقع نمی شود ، ونیز اینکه منسوخ از روی حکمت ودرستی می باشد وسپس به حکمت ودرستی نسخ وزایل می شود همانگونه که حیات با مرگ زایل می شود ونیز انتقال اشیاء.
ودر ادامه دررابطه با بحث بداء بیان می کنند که : واما بداء، پس آن ترک است از آنچه که عزم بر آن شده است .
مثلا می گویند ،بگذر بر فلانی وسپس می گوید ،نگذر .
یعنی اینکه ،اگر زمانی گفته شود آنرا انجام بده وبعد گفته شود انجام نده ،این بداءاست.
وهمینگونه است که زمانی خداوند در وقتی به چیزی امر می کند وبعد حکمتش بر این قرار می گیرد که آنرا نسخ کند .
ایشان در ادامه بیان می کند که جماعتی به بیراهه رفته اند وبداء را بر نسخ حمل کرده اند . {ص11-12}

باب 6) : ذکر بعضی از احادیث

در این باب به ذکر روایتی از عایشه در رابطه با نزول آیه ی عشر رضعات پرداخته که گفته این آیه به آیه خمس رضعات نسخ شده تا اینکه پیامبر فوت نمود وما آنرا قراءت می نمودیم.

ایشان در ادامه می گویند که علماء در این روایت تنازع نموده اند ومی گویند که در آن اشکا ل وجود دارد وعده ای آنرا ترک نموده اند ، مثل مالک بن انس ،که گفته با یک بار شیر دادن حرام می شود ونیز احمد بن حنبل بیان داشته که با 3 بار شیر دادن حرام می شود .
ودر ادامه به ذکر توضیحاتی در این رابطه پرداخته که از موضوع بحث ما خارج است .{ص12-13-14}

باب 7) : سوری که در آنها ناسخ ومنسوخ وجود دارد

در این باب به ذکر آیات ناسخ ومنسوخ به ترتیب سورقرآن پرداخته، و در ادامه به ذکروتوضیح آیاتی که در رابطه با آنها ادعای نسخ شده است پرداخته اند ،وبه همین منظور در رابطه با هر یک از آیات ،اقوال ،روایات ومطالبی را بیان نموده است .

ج) بررسی سبک وروش ابو جعفر نحاس در ارائه مطالب

1)اشاره به مکی ومدنی بودن برخی ازسور

ایشان در ابتدای برخی از سور ذکری از مکی یا مدنی بودن آن سوره آورده اند و بعضا هم اشا ره ای به این موضوع نکرده اند .
مثلا در رابطه با سوره بقره ، آل عمران ونساء اشاره ای به مکی یا مدنی بودن آنها ننموده است منتها در رابطه با سوره انعام بیان داشته که این سوره مکی است جز 3 آیه آن . ویا برخی از سور دیگر .

البته در ذکر مکی یا مدنی بودن سوره ها سلسله سند روایت آنرا بطور کامل بیان نکرده است وتنها به ذکر نام راوی اول آن روایت اکتفا نموده است ، ومعمولا اینگونه است که می گوید : یموت ( یموت بن المدرع ) باسناده عن ابن عباس .
همچنین بیشترسلسله سند روایات مربوط به مکی یا مدنی بودن سور را که ایشان آورده اند به ابن عباس می رسد.

2) اشاره به تعداد آیات منسوخه ی برخی از سور

ایشان معمولا درابتدای تعداد اندکی ازسور بعد از اشاره به مکی و یا مدنی بودن سوره مورد نظر به بیان تعداد آیات منسوخه آن سوره پرداخته که مثلا چه تعداد آیه ی منسوخ دارد .
مثلا گفته که سوره یونس مشتمل بر یک آیه منسوخ می باشد .
ویا گفته که سوره اسراء مشتمل بر 3 آیه منسوخ می باشد . 

3) اشاره به شأن نزول برخی از آیات وسور

ایشان بعضا درضمن بیان آیات منسوخه به شان نزول برخی از آیات هم اشاراتی دارند.
مثلا در رابطه با ایه 187 بقره "احل لکم لیلة الصیام الرفث إلی نسا ئکم " گفته که :نزلت فی ابی قیس . {ص24}

4) تفسیر و توضیح برخی ازآیات

ایشان معمولا در مواردی به تفسیر وتوضیح برخی از آیات پرداخته ومطالبی را در این رابطه بیان نموده است .
مثلا در رابطه با آیه 222 سوره بقره " ویسئلونک عن المحیض..." می گویند که این آیه داخل در ناسخ ومنسوخ است زیرا در شریعت بنی اسرائیل معروف است که آنها با زن حائض در یک خانه جمع نمی شوند وبا او غذا نمی خورند ونمی نوشند پس خداوند آنرا از شریعت ما نسخ نمود . {ص57}

5) داوری در مورد اقوال و روایات

ایشان بعضا در مواردی بعد از بیان اقوال وروایات متعدد به داوری در مورد آن اقوال پرداخته ودر نهایت یکی از آن اقوال را بر می گزینند .
مثلا در رابطه با آیه 145سوره انعام " قل لا أجد فی ما اوحی إلی محرما علی طائم یطعمه إلا أن یکون میتة"  بیان داشته اند که در رابطه با ادعای نسخ در این آیه 5 قول وجود دارد  وبعد در ادامه ، جز قول پنجم ، تمامی آن اقوال را رد نموده وبرای هریک دلائلی را بیان نموده است . {ص136}

ویا در رابطه با آیه 216 بقره بیان می کند که : کسی که گفته این آیه ناسخ است قولش صحیح است وکسی که گفته این آیه منسوخ است قولش صحیح نمی باشد .

6) آوردن اقوال وروایات متعدد

ایشان معمولا در رابطه با بسیاری از آیات که در مورد آنها ادعای نسخ شده است به ذکر اقوال وروایات متعدد پرداخته اند .
مثلا در رابطه با آیه 1 انفال "یسألونک عن الانفال" میگویند که برای علماء در رابطه با این آیه اقوالی است که بسیاری از آنها بر منسوخ بودن این آیه هستند ودر ادامه به ذکر آن اقوال پرداخته وتوضیحاتی را بیان نموده است .  {ص143}
ویادر مورد آیه 23 اسراء می گوید که در رابطه با این آیه 3 قول وجود دارد .  که هریک از آن اقوال را به ترتیب بیان نموده است .{ص178}
ودر ذکر اقوال مختلف در رابطه با ناسخ یا منسوخ بودن یک آیه ذکر می کنند که مثلا قول به نسخ این آیه از چه کسی است .مثلا درمورد آیه ی 221 بقره میگوید که قول به منسوخ بودن این آیه از ابن عباس است . {ص54}

7) ذکرسلسله سند روایات

ایشان معمولا در رابطه با روایاتی که بیان می کنند، به ذکر سلسله سند آن روایات نیز می پردازند  وسلسله سند آن روایات را بطور کامل بیان می کنند. وبعضا هم تنها قسمتی از سلسله سند روایت را ذکر کرده. ومعمولا دررابطه با ذکر سلسله سند روایات مربوط به مکی یا مدنی بودن سور تنها بیان می کنند : یموت باسناده عن ابن عباس  که سلسله سند آنرا بطور کامل بیان نکرده است .
ایشان از راویان ومفسرین متعددی به نقل حدیث پرداخته اند که از آن جمله عبارتند از: ابن عباس ، مقاتل ، ابو العالیه ، عطاء ، جابر ، ابن زید ،سدی ،  زهری  و...
ومعمولا سلسله سند روایاتی که ایشان آورده اند اینگونه می باشد :
ضحاک عن ابن عباس ، عکرمه عن ابن عباس ، سعید بن جبیر عن ابن عباس ، ابن أبی طلحه عن ابن عباس و...
همچنین ایشان در موارد بسیاری در ذکر سلسله سند روایات گفته که "یموت باسناده "که منظورش از یموت ،یموت بن المدرع می باشد .
ومعمولا اینگونه است که دربسیاری از موارد درذکر سلسله سند روایات این سلسله سند  وجود دارد :
حدثنا...علیل بن احمد قال حدثنا محمد بن هشام قال حدثنا قاسم بن سلیمان عن جویبر عن ضحاک عن ابن عباس قال ...

که مثلابه عنوان نمونه در مورد آیات 20 شوری ، 23 شوری و178 بقره این سلسله سند وجود دارد .

8) قائل شدن به نسخ قرآن به سنت

ایشان همچنین همانند بسیاری ازعلماء اهل سنت قائل به نسخ قرآن به سنت شده اند
مثلا در رابطه با آیه 191 بقره می گوید که این آیه هم به قرآن وهم به سنت نسخ شده است . وهمانطور که پیش از این هم بیان نمودیم ،شیعه قول نسخ قرآن به سنت را رد نموده وقبول ندارد .

9) ذکر روایت از امامان معصوم (ع) 

ایشان همچنین بر خلاف بسیاری از مفسرین ومحدثین اهل تسنن به ذکر روایت از علی (ع) پرداخته اند که از آن جمله می توان به آیه 196 بقره " وأتموا الحج والعمرة لله " اشاره نمود که ذیل آن به ذکر روایتی ازعلی(ع) در رابطه با ادعای نسخ در این آیه پرداخته است .
ویا دررابطه با آیه  180بقره به ذکر روایتی از امام سجاد (ع) پرداخته ومی گوید : کما حدثنا علی بن الحسین ...  {ص20-21}

10) متعرض آیات فقهی شدن

 ایشان دررابطه با توضیح برخی از آیاتی که در آنها بحث  ونظر وجود دارد متعرض احکام فقهی شده اند، بخصوص آیاتی که در نسخ آنها اختلاف شده است .
از آنجمله می توان به توضیحاتی که در رابطه با آیات حج (196 بقره ) وآیات خمر (219 بقره ) بیان نموده است اشاره نمود.  (2)

11) بیان اختلافات وارده در رابطه با نسخ برخی از آیات

ایشان بعضا در مواردی که دررابطه با ادعای نسخ برخی از آیات، موارد اختلافی ای وجود دارد به ذکر آن موارد اختلافی پرداخته ونظرات آنها را بیان نموده است .

از آنجمله می توان به آیه 115 بقره " ولله المشرق والمغرب فأینما تولوا فثم وجه الله ..." اشاره نمود که در رابطه با ادعای نسخ در این آیه به ذکر 6 قول پرداخته وهر یک از آنها را بیان نموده وبعضا توضیحاتی را هم بیان نموده است . {ص17}
ویا در رابطه با آیه 219 بقره بیان داشته که گروهی گفته اند که این آیه ناسخ است وگروهی گفته اند که منسوخ است، وبعد در ادامه به ذکر دلائل هر گروه پرداخته وتوضیحاتی را هم بیان نموده است . {ص40}

12) نحوه اظهار نظر ابو جعفر نحاس دررابطه با نسخ آیات

ایشان معمولا در جای جای کتاب خود در آن مواردی که دررابطه با برخی از آیات، ادعای نسخ شده است ، به بیان نظرات خود پرداخته وتوضیحاتی را بیان نموده است ومعمولا بدینگونه است که در پایان ذکر اقوال به بیان نظر خود پرداخته ومطالبی را به همین منظور بیان می کند .

مثلا در رابطه با آیه 115 بقره" ولله المشرق والمغرب فأینما تولوا فثم وجه الله ..." به ذکر 6 قول در رابطه با ادعای نسخ در این آیه پرداخته ودر پایان این اقوال به بیان نظر خود پرداخته ومی گوید که درست اینست که بگوئیم این آیه نه منسوخ است ونه ناسخ . {ص17}                                                               
وبعضا هم به این صورت است که بعد از ذکر اقوال متعدد یک قول را از بین آن اقوال برمی گزیند .
مثلا در رابطه با آیه 238 بقره "حافظوا علی الصلوات والصلاة الوسطی " بعد از بیان اقوال متعدد در پایان یکی ازآن اقوال می گوید که : فهذا ما دحسن ما قیل فیه .  {ص18}
وحتی بعضا بعد از آنکه آیه ای را جزء موارد ادعایی نسخ آورده است صریحا بیان داشته که آن آیه نسخ شده است . مثلا در رابطه با آیه 5 مومن بیان داشته که که نه ناسخ است ونه منسوخ . {ص215}

د) بیان انتقاداتی بر کتاب الناسخ والمنسوخ ابو جعفر نحاس

1) ایشان در این کتاب بر خلاف سایرین ابوابی را به عنوان معرفی سوری که هم ناسخ وهم منسوخ دارند ونیز سوری که نه ناسخ دارند ونه منسوخ وسوری که فقط منسوخ دارند وهمچنین سوری که تنها فقط ناسخ دارند  نپرداخته وذکری ازتعداد آن سور ونام آنها به میان نیاورده است .

2) دررابطه با بیان آیات منسوخه ،این آیات را به ترتیب مصحف قرآن بیان نکرده است وبه اینصورت است که این آیات را بر حسب موضوع آورده وبیان نموده است .

3) در آیاتی که بحث و مناقشه وجود دارد بر خلاف صحابه وتابعین وعلماء عمل نموده وبه اینصورت است که یکی از دو قول را ترجیح داده ودلیل ترجیحش را بیان نموده است . (3)

« در پایان از زحمات استاد عزیزم جناب آقای دکتر قاسم پور تشکر و قدردانی می نمایم.»

پی نوشت ها :



1) {مسعود انصاری – دانشنامه قرآن وقرآن پژوهشی ، خرمشاهی}
?) مصطفی زید – النسخ –ج1- ص 354
3) مصطفی زید – النسخ –ج1 – ص 349 - 356

مصطفی صلواتی مشکانی
دانشجوی کارشناسی ارشدعلوم قرآن و حدیث
دانشگاه کاشان


» مصطفی صلواتی مشکانی
»» نظرات دیگران ( نظر)





بازدیدهای امروز: 10  بازدید

بازدیدهای دیروز:4  بازدید

مجموع بازدیدها: 6441  بازدید


» اشتراک در خبرنامه «